فرزند نوجوانم گوشه گیر است
از اینکه با شما سخن می گویم خرسندم وامیدوارم که ارتباط شما با ما تداوم داشته باشد. خواهر گرامی تعارض بین نوجوان و والدین یکی از مسائل تربیتی است که در جامعه ما بسیاری از خانواده ها با آن درگیر هستند. نوجوان از اینکه والدین او را درک نمی کنند، گلایه دارد. از سوی دیگر والدین نوجوان خود را فردی سرکش و طغیان گر می دانند که با رفتارهای خود زمینه آزار والدین خود را فراهم می کند. به نظر شما کدام یک درست می گویند؟ والدین یا نوجوان؟برای اینکه بتوانید وضعیت فرزند خود ر ادرک کنید لازم است برای چند لحظه چشمان خود را ببندید وخودتان را جای اوبگذارید، چه احساسی دارید؟ چگونه دنیا را می بیند؟ دوست داشتسد والدینتان با شما چگونه رفتار می کردند؟
خواهر گرامی با خواندن سوال شما این سوال برای من پیش آمد چرا به عنوان یک مادر تنها ویژگی های منفی فرزندتان جلو چشمان شما حضوردارد؟ چرا تنها نکات منفی اورا بررسی می کنید؟ چه چیزی باعث دیده نشدن ویژگی های مثبت اومیشود؟
خواهر گرامی به نظر می رسد عوامل مختلفی در به وجود آمدن چنین وضعیتی برای فرزند شما تاثیر داشته است. فرزند شما احساس می کند توسط والدنی خود درک نمی شود واز طرفی نمی تواند ارتباط خوبی با همسالان خود بر قرار کند، در واقع به دلیل اینکه او فردی ضعیفی است ودر دوران گذشته مهارت های لازم برای، نمی تواندارتباط سازنده ای با همسالان خود بر قرار کند واگر هم چنین تلاشی را انجام داده است توسط همسالانش مورد قبول قرار نگرفته، اوهم از خانواده طرد شده است وهم از همسالان خود در چنین وضعیتی بهترین راهی که کمترین آسیب را به ظاهر برای اودارد پناه بردن به تنهایی و حیوانات خانگی است. قبل از اینکه مساله تربیتی اوبرای شما مهم باشد باید تمام تلاش خود ر ابه کار گیرید که اواز غار تنهایی خود بیرون بیاید.ادامه تنهایی می تواند برای اوآسیب به دنبال داشته باشد.(در ادامه در این مورد بیشتر با هم صحبت خواهیم کرد) در مرحله بعد باید با همسرتان در زمینه تربیت او به توافق برسید و با اوهماهنگ باشید. بایداین باوررا در ذهن همسرتان ایجاد کنید که فرزندتان الان در دوران نوجوانی به سر می برد و در این دوران باید ادبیات خاص با نوجوان خود ارتباط داشته باشد، بدترین رفتاری که یک والد می تواند با فرزند خود در دوران نوجوانی داشته باشد، تحقیر وتوهین به نوجوان است. باید باورکنید فرزندتان کودک گذشته نیست باید به شخصیت او احترام گذارید. اوالان نیاز به این دارد که به شخصیت اواحترام گذارید واورا فردی مستقل بدانید.اکنون که سخن به این جا رسید بهتر است نکاتی در مورد ویژگی های دوان نوجوانی بیان کنم:
نوجوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی انسان در گستره عمر آدمی محسوب می شود و آخرین مرحله تحول شناختی و گذار از مرحله «دیگر پیروی » به دوره «خود پیروی » است; دوره ای است که نوجوان به هویت و فردیت خویش دست می یابد. از این رو، شناخت این دوره از زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نوجوانی پیش از هر چیز در جست وجوی هویت خویشتن است.
نوجوانی برزخ میان کودکی و بزرگسالی است. نوجوانی دورهای انتقالی است که طی آن فرد فضای روحی کودکی را ترک میکند و وارد مرحله دیگری میشود. در این مرحله نوجوان علاوه بر اینکه با تغییرات بیولوژیکی، شناختی و رشد جنسی روبهرو است، بایستی خود را با انتظارات والدین، مدرسه و گروه همسالان که با سرعت تغییر میکنند، سازگار کند.
نوجوان از خود می پرسد: «آیا من یک کودکم یا یک بزرگ سال؟ » اما در این مرحله، دیگر والدین نمی توانند به او کمک چندانی بکنند; زیرا نوجوان الگوهای خود را در جای دیگری جست وجو می کند، به خصوص که در برابر اقتدار و ارزش های خانوادگی مقاومت می کند. البته این مقاومت امر نامطلوبی نیست بلکه تلاشی است در جهت پذیرفتن مجدد آنها ولی با دلیل و برهان خودپذیرفته توسط نوجوان. (1
عدهای از روان شناسان معتقدند نوجوانی دوره «طوفان و فشار» است در حالیکه عده دیگری میگویند نوجوانی الزاما زمان طوفان و فشار شدید نیست. اینکه نوجوانی تا چه حد طوفانی و پرفشار باشد بستگی زیادی به تقاضاها و انتظارات در حال تغییر والدین، همسالان، مدرسه و جامعه و فرهنگی دارد که نوجوان در آن زندگی میکند.
میل به اظهار وجود و اثبات شخصیت برای نوجوانان یکی از طبیعی ترین حالات روانی آن هاست که به قضای حکیمانه الهی در نهادشان آفریده شده است. نوجوانی که دوره کودکی را گذرانده، خواه ناخواه باید خود را برای زندگی مستقل اجتماعی مجهز نماید و تحقق این موضوع، پیش از هر چیز، مستلزم یافتن هویت خویشتن است، ولی این موضوع هرگز به آسانی تحقق نمی پذیرد. نوجوان حاضر نیست از تمام روش های بزرگ سالان پیروی کند و بی چون و چرا کلیه صفات شخصیت خود را با آنان هماهنگ سازد، بلکه به عکس، در بین تمام ملل و اقوام، همواره نوعی مخالفت و تضاد بین نوجوانان و بزرگ سالان وجود داشته است. (2) بعضی مواقع، تضادورزی ها و مخالفت ها به دلیل عدم شناخت بزرگ سالان از ویژگی های این دوره از تحول به درگیری بین این دو نسل منجر می شود و مقاومت این دو نسل در برابر یکدیگر بر شدت سرپیچی و طغیان نوجوان می افزاید و این دوره از تحول، که یکی از مراحل بارور هستی است که طی آن، ساخت های قطعی شخصیت بزرگ سال تثبیت می شود، تبدیل به دوره بحرانی می گردد، (3) حال آن که اگر بزرگ سالان ویژگی های این دوره از تحول را بشناسند و با نوجوانان برخوردی مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هویت خویش دست می یابند و هم بزرگ سالان کم تر احساس نگرانی می کنند.
امام صادق علیه السلام ضمن بیانی حکیمانه، که از تعلیمات آسمانی نبی مکرم صلی الله علیه وآله آموخته است، به این دوره از تحول و همچنین دوره پیش از آن اشاره می کنند و می فرمایند: «الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین.» به این سخن، کودک هفت سال اول، سید و فرمان رواست.او را آزاد بگذارید تا استقلال در عمل پیدا کند.در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد; چه این که هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است.از این رو، سعی کنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیش تر غنی و اصلاح کنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذاب، رشد کند. اما در مورد دوره نوجوانی می فرماید: «وزیر سبع سنین » ; یعنی دوره «دیگر پیروی » او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دیگری از تحول شناختی - عاطفی برای او در حال شکل گیری است. نوجوان می خواهد به هویت و فردیت خویش دست یابد، بنابراین، نه تنها او را برای پذیرش باورهای خود تحت فشار قرار ندهید، بلکه آزاد بگذارید تا خود انتخاب کند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت کنید و از او نظرخواه باشید.
اگر با نوجوان این گونه برخورد شود، طبیعی است که هم اعتماد به نفس او تقویت می شود و هم احساس امنیت و آرامش می کند و اضطراب، که اصلی ترین عامل رفتار پرخاشگرانه است، در او تقلیل و تعدیل پیدا می کند.این اساسی ترین راه حل برای مهار و کاهش رفتار پرخاشگرانه نوجوان است.از این رو، به همه دست اندرکاران تعلیم و تربیت، والدین و همه کسانی که به نحوی با جوانان سر و کار دارند توصیه می شود:
اولا، این دوره از تحول (نوجوانی) را با تمام ویژگی هایی که دارد، بشناسند.
ثانیا، با نوجوانان به گونه ای برخورد کنند که احساس امنیت نمایند و اعتمادشان جلب شود.سپس آنچه را موجب نگرانی و اضطراب آن ها می شود کاهش دهند.به نظر می رسد استفاده از آموزه های دینی مانند آنچه نمونه اش ذکر شد و یافته های علمی در حوزه علوم روان شناختی و تربیتی، دو عامل بسیار مهم برای دست یابی به هدف مذکور می باشد.
خواهر گرامی همانطورکه می بینید رفتار با نوجوان دارای پیچیده گی های زیادی است و باید با دقت و ریز بینی با آن مواجه شد. مهم ترین کاری که در وضعیت کنونی باید انجام دهیم این است که ارتباط والدین با نوجوان را ترمیم کنیم. باید ارتباط شما به عنوان والدین فرزندتان با اوسازنده و صمیمی باشد (در اینجا ارتباط پدر برای بنده خیلی مهم است باید پدر خانواده این تکنیک ها را به خوبی وبا دقت انجام دهد). برای این کار:
1.از این به بعد به هیچ عنوان اورا تحقیر نکنید.
2.در حضوراو و به صورت غیر مستقیم از ویژگیهای مثبت اوسخن بگوئید.
3. همراه اودر فعالیت های او به آن علاقه دارد شرکت کنید. مثلا کهنوردی، ورزش ، پیاده رویرفتن به پارک و سینما ویا هر رفتاری که به نظر شما برای اوجذاب است.
4. سعی کنید از این به بعد به استقلال او احترام گذارید هیچ گاه به شخصیت او بی احترامی نکنید. فراموش نکنید او الان فردی مستقل است و با هر رفتاری که این استقلال را به خظر اندازد مقابله می کند.
5. برخی از وظائف خانه که اواز عهده آن بر می اید، بر عهده او قرار دهید.
6. با او به گونه ای رفتار کنید که احساس کند در کنار او هستید نه در مقابل او.
7.هفته ای یکبار همراه او به تفریح بروید.
8.به یاد داشته باشید نوجوانی دوره بحرانی است که فرد با مشکلات زیادی دست به گریبان است، پس شرایط فرزند خود را درک کنید و با ظرافت با او رفتار کنید.
9. همانطور که در بالا اشاره شد فرزند شما در سنی قرار ندارد که توقع داشته باشید او از شما اطاعت کند. داشتن چنین توقعاتی می تواند روابط شما و فرزندتان را با مشکلات زیادی روبرو کند.
10.در طول هفته زمانی را مشخص کنید و با او صمیمانه با او درباره موضوعات مختلف صحبت کنید.
11.هرگاه از او اشتباهی دیدید سعی کنید به هیچ عنوان به صورت مستقیم به او تذکر ندهید.